Saturday 6 July 2013

مشکل مصر مشکل تمام کشورهای اسلامی است





رضا وشاحی

06/07/2013

در مصر حکومت اسلام گراها که توسط مردم در یک انتخابات آزاد به قدرت رسیده بود توسط ارتش ساقط شد. ناظران سیاسی شروع به نگاه کردن به تاریخ معاصر کردند تا نمونه هایی پیدا کنند. در الجزایر چنین حالتی بود. مسلمانان به قدرت رسیدند و توسط ارتش الجزایر ساقط شدند. در ترکیه هم نمونه های مشابهی بود. در واقع خود اردوگان موضوع یک کودتای نظامی بود که عملی نشد. ولی آیا این تنها نسخه ای است که می شود برای جوامع مسلمان و عربی پیچید؟



واقعیت این است که مشکلی که در مصر هست در باقی کشورهای اسلامی و عربی هم هست. یعنی یک عده زیادی مسلمان و معتقد به دین اسلام هستند و خواهان شریعت اسلامی هستند. حالا شما هر چه قدر هم از حکومت ایران برایشان مثال بزنید و غیره قبول نمی کنند. این یک تجربه اجتماعی است که هر کسی می بایست در تاریخ خود گویی لاجرم طی کند. مثل مراحل زندگی که در نوجوانی خام هستیم در میان سالی پخته تر هستیم و در پیری با خردتر، جامعه هم چنین مراحلی را طی می کند. که به آن بلوغ اجتماعی جمعی می گویند. که بر اساس تجارب تاریخی مشترک در ناخودگاه جامعه شکل می گیرد. و ایجاد عفل جمعی می کند که اشتباهات گذشته را تکرار نمی کند.

بهرحال اسلام گراها در کشورهای اسلامی حضور گسترده دارند و این را نمی شود نادیده گرفت.برای حل این مشکل دو راه بیشتر وجود ندارد.

یک راه همان راهی است که ارتش مصر امروز و قبلا ترکیه انجام داد.یعنی سرکوب اسلام گراها و پر کردن زندان ها از مسلمانان. و در طولانی مدت راه حل پایداری نیست. شاه ایران هم همین راه را رفت. و حرکت های اسلامی مانند آتش زیر خاکستر می مانند. این راه با حقوق بشر این مسلمانان هم منافات دارد. سرکوبگر است و خون انسان ها بر روی خیابان ها خواهد ماند. در نهایت موجب تقویت و نه ضعف نیرهای اسلامی هم خواهد شد. جلوی مدرن شدن عمقی جامعه را هم خواهد گرفت. و فقط یک لایه سطحی سکولار باقی خواهد ماند. و لایحه های زیرین جامعه بسیار ترسناک و دست نخورده باقی خواهند ماند.

یک راه دیگر این است که از تجربه غرب استفاده کنیم! در غرب تمام احزاب فعلی در واقع احزابی بودند که ریشه مذهبی داشتند. احزاب محافظه کار در غرب همواره جزیی از سیستم مذهبی کلیسا در اروپا بوده اند. و این احزاب به علت نشستن در دو سمت کلیسا/مجلس (بخوانید مسجد) به سمت راست و چپ تقسیم می شدند. که این نامگذاری های امروز ریشه اش از آنجاست. حتی تمام دانشگاه هایی را که ما امروز در غرب به عنوان مرکز دانش و علم می شناسیم در واقع مراکز تدریس دینی مسیحی بودند ( بخوانید حوزه علمیه) برای مثال دانشگاه اکسفورد انگلستان که قدیمی ترین دانشگاه انگلیسی زبان جهان است اصولا برای بررسی متون دینی مسیحی تاسیس شد و مرکز نیایش مانک ها یا نوعی تصوف مسیحی بود! بعد در اکسفورد کم کم بحث های عقلی بر بحث های نقلی تفوق پیدا کرد. این پروسه چند صد سال طول کشید.

 در واقع  این موسسات اجتماعی کم کم و با مرور زمان سکولار شدند و عقلانی شدند و از دین فاصله گرفتند. نه با دخالت ارتش! باید به نیروهای مذهبی فرصت داد تا وارد این پروسه شوند. غرب سکولار امروز راه درازی را طی کرد تا به اینجا رسید. در مصر ولایت فقیهی نبود که و سپاه پاسدارانی نبود که از سنت گرایان حمایت کند و سیستم را بتواند بسته نگاه دارد. اینهمه حساسیت لازم نبود. در انتخابات بعدی براحتی می شد دولت را تغییر داد. 

دخالت ارتش فقط صورت مساله را پاک خواهد کرد. واقعیت این است که میلیون ها نفر در مصر و دیگر کشورها مسلمان هستند. مگر دموکراسی حق اکثریت نیست؟ باید قواع بازی را رعایت کرد. نمی شود چون کسی نامزد مورد علاقثه ما نیست وی را با کمک ارتش سرنگون کنیم. این دموکراتیک نیست. این کشور را بی ثبات می کند. خود آقای البرادعی و دیگرانی که خود را سکولار می نماند به نوعی، و این روزها صحبت از حق دموکراسی می کنند چرا نامزدی خود را در انتخابات ریاست جمهوری لغو کرد؟ چرا به اخوان المسلمین فرصت دادند که برنده شوند که حالا با تانک بخواهند مشکلات را حل کنند؟

من هم با اخوان المسلمین مخالف هستم و اصولا اسلام گراها به نظر من در جامعه هم کار مفیدی انجام نمی دهند چه برسد در سیاست! ولی بهرحال باید از حق مخالف خود دفاع کنم. متاسفانه سکولارهای عرب اشتباه کردند. من مطمئن هم نیستم تمام کسانی که علیه مرسی آمدند واقعا سکولار و یا لیبرال بودند.

باید نیروهای مذهبی را هم در اداره حکومت سهیم کرد. واقعیت را باید قبول کرد. به نتیجه انتخابات باید احترام گذاشت. سرکوب و کودتای نظامی راه حل نیست. دستگیری اخوان المسلمین و ترور رهبرهایشان از زمان عبدالناصر تا مبارک ادامه داشت. اما این رفتارهای حکومت مصر هیچ گاه آنها را ضعیف نکرد. مثالش هم این است که در انتخابات رای آوردند. نباید راهی را که غرب رفت ماهم برویم.

No comments: